11 آگوست 2012
خداحافظ شیر مادر!
سام دیشب با شیر مادر خداحافظی کرد. از بدو تولد تا حدود شش ماهگی تقریباً هر دو ساعت یکبار شیر میخورد. شیرهای شبانه هم اول دو و بعد سه ساعت یکبار بودند. جایی این وسط ها، زمان شیر خوردن را به جای قبل از چرتهای روزانه، به بعد از بیدار شدن منتقل کردم، غیر از شیر آخر شب که قبل از خواب میخورد و میخوابید. از شش ماهگی تا نه ماهگی هم فاصله شیر خوردنهای روزانه اش بیشتر شد، و هم خودم یک ربع یک ربع فاصلهٔ شیرهای شبانه اش را بیشتر کردم طوری که حوالی نه ماهگی پنج تا شش بار در شبانه روز شیر میخورد. ضمناً با هر وعده غذا یک فنجان کوچولو با کمی آب جلوی دهنش میگرفتم که نوشیدن از لیوان را یاد بگیرد (که پنج شش ماهی طول کشید!). وقتی تا یک سالگی خودش یکی دیگر از چرتهای روزانه اش را حذف کرد، وعدههای شیرش به این ترتیب بود: صبح اول وقت، دو بار بعد از چرت ساعت ده صبح و دو بعد از ظهر، و یک بار قبل از خواب شب. از فردای تولد یک سالگی به مدت سه هفته، هر سه تا چهار روز یکبار یکی از وعدههای شیر را حذف کردم. تا دیشب که پسرک بعد از روتین کتاب و حمام و یک فنجان شیر، به جای شیر در آغوش مامان، مستقیم به تختش رفت. یک ربعی گریه کرد ولی مساله اش گرسنگی نبود. بیشتر نیاز به آغوش مامان داشت. دو سه باری که چند دقیقه بغلش کردم، آرام شد و با غر غر معمولش خوابید.
حالا یکی از آرامش بخشترین اوقات دنیا، شیر خوردن سام در آغوشم را، از دست داده ام؛ اما سام یک گام به سوی مستقل شدن برداشته، گام اول…و گامهای دیگر و دیگری در پیش دارد. امروز، اولین سلمانیش را هم رفت، و موهای فابریک تولدش را کوتاه کرد. حالا دیگر شبیه یک پسر بچه شیطان شده…
بیان دیدگاه