23 ژانویه 2013
هجده ماهگی, officially a toddler
در یک سال و نیمه گی، سام به فوتبال علاقمند شده. توپ را جلوی پایش میگذرد و سعی میکند با پا ضربه بزند. فوتبال نگاه کردنهای بابا هم اثر کرده و حالا هر وقت سام صدای عادل فردوسی پور را میشنود محکم و با تشدید میگوید دِدّه (=توی دروازه) و گوووول. غذا را میخواهد خودش بخورد و اگر غذایی را دوست داشته باشد (که لیست بلندی هم نیست، ته چین و ماکارونی) بَه بَه هم میگوید. برای اولین بار توجهش به برف (اَوفف) جلب شد و حالا اگر کرک یا غبار معلق در فضا هم ببیند میگوید اَوفف. بالاخره به یکی از عروسکهایش (خرس کتابخوانِ ایندیگو) هم علاقه نشان داد و گاهی دِدِ (=تدی) را در آغوش میگیرد و محکم به سینه اش میفشارد. به تدریج عکسهای کتابهایش را با معادلهای واقعی شان تطبیق میدهد و حسابی از این کشف عظیم هیجان زده میشود.
صدای گربه، جوجه، اسب، خوک، غاز، مار و زنبور را به سبک خودش تقلید میکند. به علاوه صدای اختاپوس. اگر گفتید اختاپوس چه میگوید؟
بیان دیدگاه